تخته سیاه سه بعدی
حکایت زندگی در قاب شیشه ای زمان
|
|||||||||||||||
چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:راهنمایی,رانندگی,راهنمایی و رانندگی,پلیس,مامور,جریمه,عوارضی,باغچه,عوارضی باغچه,بهرام ,گور,بهرام گور, :: 14:39 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد شعر معروفی از بهرام گور است که می گوید: بهرام که گور میگرفتی همه عمر , دیدی که چگونه گور بهرام گرفت ... امروز با صحنه ای روبرو شدم که سریع این شعر به یادم آمد....
پلیس های قبض بدست (بتازگی دستگاه بدست) داخل خیابان و بیابان مشغول جریمه کردن می باشند. گرچه راهنمایی و رانندگی خیلی برای نظم و آرامش جامعه زحمت می کشند اما واقعا" بعضی مواقع هم می شود تواضع به خرج داد و با گذشت خود علاوه بر نظم،فروتنی را هم به مردم آموزش دهند . من خودم موردی از این عدم تواضع را خوب بیاد دارم : پارسال به مشهد می رفتم ابتدای باجه عوارضی باغچه پلیس ایستاده بود و هر کس که کمربند نداشت را می کشید کنار . جالبه که وقتی می خواهی دست کنی داخل جیب و پول در بیاوری کمربند را باز میکنی وپس از پول دادن کمربند را می بندی ، این آقای پلیس دقیقا جلو باجه عوارضی همه را جریمه می کرد حالا قضاوت کنید آنجا هم جای چریمه کردنه؟ و چون خیلی به ناحقی جریمه شدم و بچه ام از داخل ماشین این صحنه را دید تا مدتها نسبت به پلیس نظر بدی داشت و تا یک پلیس می دید می رفت زیر صندلی ماشین و می ترسید.(گرچه خیلی از مامورین هم با گذشتند که: تشکر)
این گل زیبا ، گل شقایق یا بقول معروف گل گیاه خشخاش است ، یا بقول معروفتر گل گیاه تریاک تریاکی که اینهمه بدبختی برای انسانها بوجود آورده و این گل زیبا یک چیز را به ما می آموزد که : همیشه چیزهایی که بد و یا شر هستند ، ظاهری زیبا و دلفریب دارند و حتی خیلی چیزها که برای ما خوب است ، شاید ظاهری زیبا نداشته باشند، پس نباید گول ظاهر را خورد...
این بلای خانمانسوز از برکات همسایه شرقی ما بوده است و جالبه که بدانید کارخانه هروئین سازی در افغانستان روزانه یک تن تولید دارد که بسیار رقم بالاییست. واویلا........
در جایی مطلب جالبی خواندم که حیفم اومد اینجا نیارم
ضرب عدد 9 با انگشتان: برای محاسبه مثلا (2 ضرب 9 ) انگشت 2 را بخوابانیم سمت چپ 2 عدد 1 ( یک انگشت )و سمت راست عدد 8 ( هشت انگشت ) داریم : می شود 18 مثال دیگر: (4 ضربدر 9 ) انگشت 4 خوابیده= سمت چپ 3 انگشت، سمت راست 6 انگشت=می شود36 جالب بود نه؟؟؟؟ جمعه 18 بهمن 1392برچسب:امامزاده,سیدمرتضی,کاشمر,منطقه ییلاقی,تابستان,زمستان,پاییز, :: 23:22 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد این عکسها را در سه فصل تابستان،پاییز و زمستان از یک نقطه بلوار سیدمرتضی (کاشمر) گرفتم
امامزاده سیدمرتضی با بلوار چهاربانده به طول چهارکیلومتر تا شهرستان کاشمر - منطقه ییلاقی بسیار زیبا
پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:کلاهبرداری,سکه,سکه های تقلبی,چوپان,لر, :: 20:10 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد چند روز پیش یک پیامک دریافت کردم با این مضموم که : من یک چوپان از عشایر اراک هستم و با عموم 124 سکه طلا با جندتا عتیقه از یک آسیاب قدیمی پیدا کردیم و چون ما بیسواد هستیم و کسی را نمی شناسیم که چطوری اینها را آب کنیم ، فکری به ذهنمان نرسید و چون به قرآن اعتقاد داریم چند تا شماره گذاشتیم لای قرآن و سه بار استخاره کردیم ، شماره شما اومد ، بخدا ما دروغ نمی گیم خواهش می کنم برای ما این سکه ها را آب کنید نصف از ما نصف از شما به کسی هم چیزی نگویید ... برای ما دردسر میشه..با من تماس بگیرید... و اما ادامه ماجرا ......
البته پیشنهاد وسوسه انگیزی است... ولی اولا از کجا معلوم درست باشد .... ثانیا بنده که اینکاره نیستم ثالثا این ماجرا بو دارست .... بالاخره تا شب هیچ اقدامی نکردم و بخاطر ماجراجویی از یک شماره دیگر بهش زنگ زدم و یک جوان با لهجه لری بود و ابتدا گفت شما کی هستید و من گفتم همون که شمارش رو از لای قرآن در آوردید گفت چرا با همون شماره زنگ نزدی گفتم چون شارژ نداشتم و بالاخره اعتماد کرد و کلی آیه و قسم و به پیر به پیغمبر که من راست می گم و به کسی نگی و بیا کمکم کن این سکه هارو بفروش .... من گفتم از کجا به تو اعتماد کنم .... اون گفت بیا دوروز پیش ما مهمون باش هیچ پولی هم نیار وقتی سکه هارو دیدی برو و خریدار رو بیار و کلی تاکید داشت کسی نفهمه...بهش گفتم باشه بعدا بهت زنگ می زنم ... فرداش بود که بهم زنگ زد و گفت برادر چی شد خبر ندادی من منتظرم ...بهش گفتم هنوز باشه بهت زنگ می زنم ..گفت کی برادر..گفتم تا شب... و اما بعد از تلفن او...
به 110 زنگ زدم و کل ماجرا را توضیح دادم و پلیس هم گفت چندین مورد اتفاق افتاده که طرف رفته سکه های تقلبی بهشون قالب کردن...یا رفتند و با چاقو و اسلحه تهدیدشون کردند و پولهارو ازشون گرفتند ...یا رفتند که سکه ها رو ببینند یک جای متروک یا وسط کوهها یا بیابان ماشین و هرچی داشتند ازشون گرفتند... بالاخره شماره طرف را دادم به پلیس و شب که وارد سایتهای مختلف شدم دیدم کلی کلاهبرداری از همین روش بوده که دقیقا همین ماجرای بنده اتفاق افتاده...چه بسا اگر این اتفاق برای یک جوان بیکار و جویای پول هنگفت و یکشبه باشد سریع گول می خورد و کسانی هم که این دام را پهن می کنند به دنبال افراد ساده لوح هستند. پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:عکس زمستانی, :: 15:36 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد چندسالی بود که اینطور برف جانانه ای نباریده بود ، بر آن شدم تا به بیرون از خانه زده و پس از یک گشت و گذار در خیابان چند عکس زمستانی بگیرم که تقدیم به تمام کسانی که با گرمای محبتشان در این روزها کمی شیرگاز بخاریشان را کم می کنند تا یک بخاری دیگر در منزل یک هموطن که با بچه کوچک خود در خانه از سرما می لرزند ، روشن شود.
دلتان گرم و شاد باد.... در این زمستان سرد که ماه تیر غصه این روزهای سرد را می خورید.. دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:ساختمان,نما,نمای ساختمان,مبلمان,مبلمان شهری,شهرمدرن, :: 21:21 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد شهر کاشمر ، شهری در حاشیه کویر و کوهستان با آب و هوایی گرم و خشک شاید در نظر خیلی از کسانی که این شهرستان دیدنی را ندیده اند تصور دیگری داشته باشند اما چندسالیست که مبلمان شهر تبدیل به یک شهر امروزی و مدرن شده است که از نمای تعدادی از ساختمانها که گذری از آنها عکس گرفته ام شما را بیشتر با کاشمر آشنا می سازد.
کاشمر شهر فرشتگان کویری... پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:مشهد,مشهدمقدس,میدان جانباز,چراغ,چراغ قرمز,تلفن, :: 14:57 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد
هفته پیش مشهد بودم ، چند عکس تقدیم می کنم به همه دوستداران وبلاگ تخته سیاه سه بعدی...
این عکس ها از میدان جانباز مشهد و ...
اما این عکس..... حدس شما چیه؟؟؟ این چراغ قرمز روی تلفنه....
درباره وبلاگ
نام این وبلاگ را به یاد کارتون دوران کودکیم بنام تنسی تاکسی دو و چارملی گذاشتم.دو پنگوئن ماجراجو که هر بار با مشکلی روبرو می شدند و برای حل آن نزد آقای وپی می رفتند و او از داخل کمدشلوغش تخته سیاه سه بعدی خود را می آورد و با استفاده از آن تنسی و چارملی را راهنمایی می کرد. زندگی مثل یک پازل بزرگ است . من و تو ،اجزای آنیم ، زمانی زیباست که کنارهم قرار گیرند. موضوعات
آرشيو وبلاگ
وبلاگ دوستان
سایتهای مفید
تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||
|