تخته سیاه سه بعدی
حکایت زندگی در قاب شیشه ای زمان
|
|||||||||||||||
پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:مرغ,تلویزیون,رنگی,سانتی فیوژ,هسته ای,الکترونیک, :: 11:1 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد
دیروز زباله های مردم کاغذ و تفاله چای و استخوان مرغ!!! بود. امروز تلویزون رنگی بیست و شش اینچ پارس فردا سانتی فیوژ های هسته ای ...!!!! در سفر شمال ، در میدان شهرداری گرگان مغازه ای نظر من را جلب کرد که بسیار جالب بود . بنگاه کاریابی ، مغازه آگهی ها یا هر اسمی دیگری که می توان گفت. مردم جویای کار جلو آن جمع بودند و بدنبال کار می گشتند.
این فکر خلاقی است که شاید نوعی دگردوستی باشد.
صبح سه شنبه هشتم مردادماه هشتادوهفت در بیمارستان آتیه تهران هنرمندی بزرگ با روحی لطیف با بدنی نهیف زخم خورده سرطان کبد چشم از جهان فرو بست و چراغ دیگری در عرصه هنر ایران خاموش شد. راهروها و استودیوهای رادیو و تلویزیون در طول این سالیان دراز صدای دلنشین او را بخوبی بیاد دارند. به جرات می توان ادعا کرد عبدالحسین اسکندری از بهترین مجریان صدا و سیما بود. صدای آرام بخش او در راه شب دوشنبه ها سالها التیام بخش دلهای آزرده خاطر بود و چه زود ازمیان ما رفت . او متولد1335 کاشمر بود و از سنین نوجوانی با ساخت فیلم زنگوله و کسب مقام در جشنواره به رادیو و تلویزیون راه یافت و بسرعت پله های ترقی را طی کرد و از برنامه های او می توان از آزمایشگاه رایگان، مخترعین و مبتکران،پویندگان،شما و سیما، گزارش موتور و..... نام برد. بازماندگان او دو دختر هنرمند بنامهای یلدا و آناهیتا هستند که دستی به هنر دارند.
اگر بخواهم از او بگویم ساعت ها وقت نیاز است ولی در یک کلام او بهترین بود سرشار از انرژی مثبت بود با دلی بزرگ و دریایی. از تلخ ترین روزهای زندگی من روز رفتن او بود. او شوهر خواهری نمونه بود بدون غلو مثل او من ندیده ام. برای من الگویی کامل بود وحال که نیست با خاطرات او دلخوشم.
جمله معروف او برای همیشه به یادگار ماند : مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مرداب است یادش گرامی و روحش شاد باد شنبه 7 مرداد 1391برچسب:تصویر سه بعدی, :: 12:9 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد
آرشیو تصاویر سه بعدی کاملی دارم که برای تنوع گاهی در وبلاگ استفاده می کنم. شمال ایران دارای مناظر بکروزیبایی است که به جرات می توان گفت نمونه ای از بهشت است و چه طبیعت زیبایی در کشورمان داریم که اگر بخواهیم تمام آنها را ببینیم عمرمان کفاف دیدن آنها را نمی دهد( مثل این دوستم که عمرش کفاف نداد. خدا رحمتش کند...)
امامزاده صالح در بالاترین ارتفاعات روستای لاویج در چمستان نور است . یکبار بروید تا لذت واقعی ازدیدن طبیعت را حس کنید.
امروز رفته بودم پلیس باضافه 10 برای تعویض گواهینامه ، بعد از چند روز دربدری بخاطر کپی از کارت یایان خدمت و کارت ملی و سه تا فیش واریزی و پوشه و معاینه چشم و کلی مدارک و .... با صرف چندروز وقت بالاخره اومدم داخل سالن بزرگ پلیس 10+ کلی هم هوا گرم بود خیلی هم تشنه اما با آبسرد کنی روبرو شدم که واقعا" جای تاسف داشت اونم برای یک موسسه نیمه دولتی .
به یکی از متصدیان گفتم این لیوان های کثیف چیه اینجا گذاشتین ، لیوان های یک بار مصرف برای چی نگذاشتین ؟ اون گفت به مدیریت اعتراض کنین . اما من مدیری اونجا پیدا نکردم و این کار نه در اینجا که در هرجای دیگری صورت بگیرد به نظر من یک بی احترامی به ارباب رجوع است . با اینهمه بیماری های جورواجور واقعا" آخر بی توجهی نسبت به شعور مردم است. حالا پیشنهاد من اینه اگه لیوان یکبار مصرف ندارن از این لیوانهای زیر استفاده کنن!!!!
چرا بعضی ها علاقه دارند بجای آباد کردن ، خراب کنند؟ ممنوع بودن ، برای بعضی ها معنایی ندارد؟
همیشه عرف اینکه آدمیزاد را از هرچی ممنوع کنی بیشتر بهش تمایل داره...
مانند جغدی کور،بر دیوار قهوه خانه، چرت می زنم. وقتی که می خواندطوطی داستان عشق را، سگ تنهاهنوز در حسرت استخوانی میان جوی میدان شهرچه سرد خوابیده است. محمد نیکزاده انسانها معمولا" زیاد به سلامتی اهمیت نمی دهند و یا شکرگذار سلامتی خود نیستند و تا زمانی که برایشان مشکلی پیش نیاید قدر آن را نمی دانند. عکس مقابل از زنی در آسیای شرقی است که با سرطان دست و پنجه نرم می کند . او دارای دو فرزند است وبخاطر چهره اش که زشت شده از خانه بیرون نمی آید.(لی هانگ فنگ 40 ساله)
او از یک خانواده بسیار فقیر است و ده سال این تومورهای استخوانی در صورتش پیدا شده مبلغ 60 هزار پوند هزینه عملش می شود و بخاطر بی پولی باید این وضعیت را تحمل کند .
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند جو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار این شعر در دنیای حال حاضر معنایی ندارد ، نظر شما چیست؟ تابستان شروع شده و فصل مسافرت هاست هرزگاهی دیدن این عکس های دلخراش برای اینکه لحظه ای به خود بیاییم تا سرعت خود را کنترل کنیم بد نیست.
واقعا سرعت بالای 120 کیلومتر با 100 یا 80 کیلومتر در رسیدن به مقصد چند دقیقه تفاوت دارد؟ 10 ،20 ، 60 ... چند دقیقه ؟
جاده جزئی از مسافرت است نه تنها راهی برای رسیدن به مقصد جان ما و دلبندانمان بیشتر از آن ارزش دارد که .... یکی از مهمترین تصمیمات پدر و مادران انتخاب آینده جمعیتی در خانواده است . دو راهی تک فرزندی یا چند فرزندی؟ هر کدام محاسن و معایبی دارد که به نظر من در این دنیای وانفسای نبودن امنیت شغلی ، اجتماعی و فرهنگی برای بچه و آینده مطمئن برای او چرا پدر و مادر یک موجود دیگر را به این دنیاهدایت کنند. همین چینی های کرم خور همه شان تک فرزند هستند و تمام دنیا را در اقتصاد و بازار جهانی قبضه کرده اند . حالا این آفریقایی ها را ببینید ، نون ندارند بخورند کلی بچه دارند.و جالب همین جاست که تنها چیزی که برای آنها مهم نیست آینده بچه ها است و فقط بچه تولید می کنند. به جامعه که نگاه می کنی بیشتر خلافکاران مخصوصا در سرقت و اعتیاد از خانواده های پر جمعیت یا بچه های طلاق و کلا ریشه در خانواده های مشکل دار می باشد. گرچه عکس مقابل میکس شده است ولی بیانگر خیلی از واقعیت های جامعه کنونی جهان است و شعار فرزند کمتر، رفاه بیشتر می تواند راهگشای خیلی از معضلات جامعه باشد.
بزرگی می گوید: جمعیت کم با فرهنگ ها در جمعیت زیاد بی فرهنگ ها هضم شده است. ببخشید اگه حالتون رو بهم می زنم مسابقه کرم خوری در شرق آسیا ( چین )
مردم شرق آسیا ( کره و چین ) از حشرات بعنوان خوراکی های مفید و مقوی زیاد استفاده می کنند . از ملخ سرخ شده مثل چیپس گرفته تا کمپوت سوسک (میگن 80 درصدش پروتئینه ) و همین کم مونده از جین کمپوت سوسک وارد شه.
بقول دوستی می گفت : از این موجود دو پا هرچی شنیدی باورکن. یکی از بدترین نوع لکه ها که بر روی لباس خیلی به سختی پاک می شود ، جوهر خودکار است. یکبار برایم اتفاق افتاد و این راه را استفاده کردم که بسیار کارساز بود. قسمتی که لکه جوهر خودکاری شده را در یک ظرف شیر غلیظ بمدت نیم ساعت بگذارید سپس با مایع صابون خوب بهم مالیده و اگر اثری از لکه بود دوباره کمی در شیر بخوابانبد و دیگر شما اثری از لکه جوهر را نخواهید دید. (امتحان کردم ، عالیه) بخاطر تنوع در وبلاگ چند طرح سه بعدی را ببینید و لذت ببرید. ادامه عکس هادر ادامه مطلب
بقیه طرح های سه بعدی در ادامه مطلب ادامه مطلب ... این هم یک ابتکار جدید برای حفظ نسل پیکان
با چه همه زحمت و حوصله این مبتکر هر روز مجبور به طناب پیچ کردن لاستیک ها و بستن روکش روی سقف پیکان می شه . احتمالا صاحب این ماشین ها از این ابتکارها بلد نبودند و این بلاها سرشون اومده .....
گرچه با این لاستیک های گرون همه مجبور می شن اینکارو انجام بدن. شنبه 20 خرداد 1391برچسب:پلاک,ماشین,نفت کش,راهنمایی و رانندگی,جریمه,مقررات,موتور, :: 14:39 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد از قدیم گفتن : سرکیسه رو سفت می گیرن .... اما تهش بازه... شایدم پاره اینهمه جریمه سنگین و انواع علائم راهنمایی و رانندگی و مقررات و برو و بیا ... اینهم از پلاکهای یک ماشین سنگین ... رنو یا ژیان نیست که دیده نشه ....!!!!
سه تا شماره پلاک ، اونم برای ماشینی که هر روز تو جاده هاس....!!!؟؟ حالا یه بار همین پلیس های زحمتکش راهنمایی و رانندگی مرا بخاطر پارک دوبل جریمه کردند.( چون کنار یک موتور گازی پارک کرده بودم...!!!) درباره وبلاگ
نام این وبلاگ را به یاد کارتون دوران کودکیم بنام تنسی تاکسی دو و چارملی گذاشتم.دو پنگوئن ماجراجو که هر بار با مشکلی روبرو می شدند و برای حل آن نزد آقای وپی می رفتند و او از داخل کمدشلوغش تخته سیاه سه بعدی خود را می آورد و با استفاده از آن تنسی و چارملی را راهنمایی می کرد. زندگی مثل یک پازل بزرگ است . من و تو ،اجزای آنیم ، زمانی زیباست که کنارهم قرار گیرند. موضوعات
آرشيو وبلاگ
وبلاگ دوستان
سایتهای مفید
تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||
|